جنة ، خواسته ، وسوسه
حم کدیگفت:
“قال یا آدم اسکن انت و زوجک الجنّه”
بخور از آن هر چند باشد دل خواسته
یعنی بکن هم پرهیز از هوس و وسوسه
تا نیفتی از شرّش در دوزخ مخمصه
این خصال خوکان است که بکنند
هر گنده را مضمضه
حم کدیگفت:
“قال یا آدم اسکن انت و زوجک الجنّه”
بخور از آن هر چند باشد دل خواسته
یعنی بکن هم پرهیز از هوس و وسوسه
تا نیفتی از شرّش در دوزخ مخمصه
این خصال خوکان است که بکنند
هر گنده را مضمضه
حم کدیگفت:
خدا ساخته عالم را
گفتا دانند نامم را
بملائک پس بگفت
دهم مقام آدم را
گفتند کنیم تقدیست
بهمچنین تسبیحت
چرا کنیش خلیفه ات
کاری بود عجیبت
بیاموختش اسامی
چو یاد گرفت تمامی
فرمود برید سجده اش
یعنی بر او سلامی
چون می دانست
چیست شایست
به غایت بود چو آگاه
همان کند که بایست
کردند کرنش جز شیطان
غضب نمود پس یزدان
پس بر آدم کینه جست
راهش زند او بس چست
گفتا بکن هر چه میل تست
نتوانی فریفت تو کس را
داند تنها ربّش ما
اظهار نظر یک برادر تقیه باز باعث شد که درباره تعلّق خود به گروه های ما نحن فیه اظهار لحیه نمایم. از قضاء جزء هیچیک از خیل مذکور نمی باشم. یعنی نه زنمرده ام نه زن ذلیل. در واقع اینقدر در عالم خود فرو می روم که از اناث غافل می مانم. یکی از عروسهایم پرسیده بودم آیا عاشق زنم شده بودم. منکر شدم و هستم. در اصل به عشق اعتنایی ندارم. در یکی از انشاء هایم به استناد لغتنامه نوشته ام که عشق از عشقه ریشه گرفته که بر تنه گیاهان می پیچد و شیره شان را می کشد و می خشکاند. دکتر علی شریعتی می گفت اسلام عشق را تأیید نمی کند. در این آیین سخن از محبّت و حبّ است که به محبوب امکان رشد و نمو می دهد. عاشق معشوق را برای خودش می خواهد بلکه به لطف او به آمالش دست یابد. شاید شیطان رجیم عاشق الله بود تا با حمایتش همچنان مربّی ملائک بماند. پس از امر الهی دائر بر سجده بر آدم سرپیچید که با وجود توان خونریزی و فساد قابلیت یادگرفتن اسامی را واجد بود. وی مبادرت به این وسوسه نمود که منع پروردگار آدم و حوّا جهت جلوگیری از خلودشان در وضع مطلوب بوده است. بابا و ننه که هنوز خیلی چیز ها را نمی دانستند فریبش را خوردند و شد آنچه نمی بایست می شد. بنا به مراتب فوق الاشعار اینجانب گرچه وجود زن را مصیبت نمی شمارم از دست دادنش را بلای بی درد نمی شناسم.
چنانکه افتد و دانی خیلی از آقایان زنشان بیوه می ماند. کسی از مردان هم به سراغش از راه صواب / ثواب نمی رود. از خدا که پنهان نیست از شما هم چه پنهان کسانی که زن و بچه را فقط برای شخص خود می خواهند از ازدواج با بیوه های بچه دار امتناع می ورزند. فاجعه وقتی پیش می آید که همین ناکسان از زنای با زنان کذایی ابایی ندارند. از پیرمردان شنیده شده که ایشان شبها پشت در چنان بیوه هایی صف می ایستادند در حالیکه همسرانشان در رختخواب زانوی غم در بغل داشتند.
در حدیثی شریف آمده است الفقر یکاد الکفر. فقر شاید به کفرکشد. زنی که نامش همریشه با انسان و یکی از سور قرآن بنام وی است ممکن است در جاهلیت بازیچه امیال شیطانی قرار گیرد. این هم نکته ظریفی است که بنا به کند و کاو دینشناس ژاپنی ایزوتسو جهل ضد علم نیست. در قرآن اشاره به یعلمون و لا یعلمون هست. بلکه جاهل کسی تعریف شده حلم یعنی بردباری و تسلط بر هوسهایش ندارد. بقول محمّد قطب جامعه امریکا مظهر جاهلیت زمانه است. زن که باعث انس ابنای بشر می باشد در جامعه چنانی به حمّالة الحطب دوزخی تنزّل می یابد. از چنین ذکور و اناثی خرامزاده هایی زاده می شود که نوشته های مرا فقط برای آتشبیاری علیه من می خواند. برخی از مردم نیز خیال می کنند او خبر از واقعیت می دهد. مثلاٌ هفته قبل مرقومات مرا در ذکر خیر از حاجیبردی آرمند برای دختران آن مرحوم چنان تأویل می کند که شکایت به زنم می برند. من هم چنان اعصابم گه مرغی شده بود که یک شبانروز از زنم زویگردان شدم. یعنی خانم نباید پس از شست و اندی زندگی مشترک بداند که من اهل بدگویی از دوستان قدیم و ندیم نیستم.
حم کدیگفت:
اینکه هیچ واکنشی به ادعای مطروحه ابراز نشده شاید از شدت گزافه بودنش باشد. یعنی جواب احمق سکوت است! مگر بشر در دوران جهالتش چقدر حقوق زنان را برسمیت می شناخت که ایمانش به وحدت الهی آنرا منتفی نموده باشد ؟ الله تعالی بنا به حکمتش با انتخاب آدم که عنوان مشترک زن و مرد است، تعیین سرنوشت ایشان را منوط به انقلاب قلبی / نفسی / ذهنی هردو قرارداد. نکته باریکتر این است قرآن دلالت دارد پروردگار جهان هر دگرگونی را بواسطه نفوس اقوام بانجام می رساند. این کجایش با ارزشهای فمینیستی مباینت دارد تا برای احیای فرهنگ های از رده خارج ننه من غریبم در.آوریم. من نظر خود را قبلا فرستاده بودم ولیکن از درج در سایت زیتون امتناع شد. آبا با سایر نظرات هم همینگونه برخورد شده و خاطر خانم چقدر عزیز بوده است ؟
بودند حوا هم آدم
توی بهشت خوش با هم
هر چه بوده فرشته
سر بدیشان نهشته
میوه های مینویی
با گلهای خوشبویی
مرغان بودند نغمه خوان
در دسترس و لقمه شان
نعمت ها را فراهم
کرده باری خدا هم
بنعمت ها کرده شکر
بنگشوده لب به کفر
فرمودشان رب برید
بهره هرچه میل کنید
لیک پرهیزید زان شجر
که می زاید زان خطر
ابلیس آنگه پر افسون
هوس نمود پس افزون
چونکه خوردند ز آن بر
رخت را دیدند ز تن در
خود پوشاندند با برگان
از حق شوند تا پنهان
گفتا شدید خود کفا
ز خود کردم پس جدا
هبوط کنید بر زمین
آنجا شوید جا گزین
عدو شوید پس با هم
بهر چیزی بیش یا کم
عمر بکردم من تقدیر
باید کنید خود تدبیر
قلم دادم دستتان
رقم زنید قدرتان
رستگاری گر خواهید
قدم بر حق بردارید
وگر راه کج پویید
در دوزخم بد سوزید
دسترستان هر چه هست
از آن آرید سعد به دست
☆ ☆ ☆
استقلال است پس هبوط
هم مخوانیدش سقوط
هنوز خداست پشتیبان
به او آرید گر ایمان
با نفس شناس ربت را
تا دست آید نعمت ها
نی غایتتخورد و نوش
به عمارت خوش بکوش
حین روزه ات دریابی
حیات را هست معنایی
روزه ات باشد بهروزی
افراط باشد خودسوزی
در بیماریت ، در سفر
عسرت بخود پس مخر
هر روز را ده فدیه ای
به یک محتاج بنده ای
چنین گردی خداوار
به قربش هم سزاوار
گر افتادیم ما زمین
هنوز ماییم نازنین
تنبیه را دان نوازش
رب را کرده ستایش
اشاره ای کردم به خواست خدا و عمل ما. لازم می نماید که توضیحی کوتاه در این مقولات داده شود. تقدیر الهی همان است که کار هایمان در قالب آن صورت می پذیرد. وگرنه هیچ کوششی خوش فرجام نتواند بود. به عبارت دیگر عالم را سنتی است که نمی توان جز در راستای آن کاری صورت داد. آرزوی عبث خواهد بود که خواهان رستگاری بدون توکل به هدایت ربانی شد. هرگونه گمراهی از شوارع حق ، علیرغم دانش ، زور ، ترفند. .. وغیره باعث نکبت می باشد. خان ، خاقان ،قیصر ، تزار و خسرو سبب شکستشان غرور و خودپرستی بوده است. هیچ دلیل و بهانه ای جهت طغیان علیه مشیت پروردگار منان و رحمان قابل تصور نیست. جالب اینست که توان سرکشی از امر الهی نیز از نعمات اعطایی اوست. البته سایر مخلوقات خواه ناخواه مطیع حکم خداوندند که جمیع آنها در خدمت جانشین وی در زمین قرار داده شده اند. حتی شیطان نیز که از جهالت دشمن شدید آدم و اولادش شده ، گرچه مجاز به انواع مکاید جهت اغوای ماست شرط توفیقش رویگردانیمان از خیرالماکرین است. یعنی باید هشیار بود که هیچکدام از صنم / شمن ها ذاتا کاره ای نیستند تا قابل کرنش تلقی گردند.
بعدالتحریر: مشغول تماشای فیلم " بعد از ظهر سگی" بودم که فرهاد شادکام خبر داد صبح پنجشنبه در مسجد جامع امام اعظم ابوحنیفه قزاق محله گرگان مجلس ترحیمی بیاد قربانیان سقوط هواپیمای متعلق به یک شرکت خصوصی قزاقستان برپا شود.این مراسم به همت اهالی محل ( بویژه اشخاص صاحب مکنت/ الخاصه برخورداران از مزایای همنوایی با مصادر امور کشور یادشده ) برگزار خواهد شد. از قرار معلوم سفیر قزاقستان در جمهوری اسلامی ایران باتفاق سرکنسول دولت مزبور مهمان خواهند بود. باید راه برای همگان باز باشد. بنده نیز دعوت شده است. بایست برای من هم وظیفه ای منظور شده باشد. بهر حال هر کس این تکلیف را اجرا کند فبها المراد! همان روز مصیبت ما نحن فیه شعری انشاد و به abai kz ارسال کردم که وبلاگ خودم مندرج است و آشنایی به توته جازو^ می توانند ملاحظه فرمایند. بعلاوه با شخص سرکنسول نیز تماس گرفته ابراز همدردی و عرض تسلیت و آرزوی مغفرت نموده ام.
سرنوشت است خودنوشت
قلم را دست حق نهشت
تقدیر بود پس دستت
دوزخ نویس یا بهشت
خدا خواسته خلق کند
مثلش رتق و فتق کند
امانتی را او برداشت
بیان هر گون فرق کند
چرخ و فلک هم جبال
برخود دیدند چون محال
زین کار نمودند پس ابا
آدم کشید خود وبال
آدم حساب نیاور آغیبای را
نه بترسد از قسم نه بشناسد خدای را
همچون پوست صابون مال لیز خورده
از دست تو در رفته خالی کند خود جای را
نی در خلقت وقفه ای
آدم یبافت خرقه ای
خلیفه رب گشتن
بر گردنش ذمه ای
بار گران برداشتن
از رب بوده عرضه ای
در افلاک و در زمین
قبول نکرد بنده ای
مأمور شدند پس جمله
بر او برند سر سجده
کرنششان بر آدم
خلقت بود هر لحظه
یاری خواسته چون باری
ما را بایست همکاری
خلق بکرده سپس أمر
بایست نکته دریابی
آدم آموخت چونکه نام
جانشین شد والسلام
این زمین و ما فیها
خدا دادست بنده را
بنا شده این زمین
بر سماوات همچنین
سجده کنند ملک ها
بل دریابد فلک را
اما شیطان در میان
از کبر نداد تن بدان
رانده بشد ازآن در
حیله بزد از هر سر
این آتش شعله ور
برکین ببست بد کمر
بازش بداد رب رخصت
بکار گیرد هر خدعت
لیکن فرمود یزدانش
نتوان فریفت هر آنش
به من دارد تا باور
باشم منش هم یاور
با تو کند چون ستیز
زو نیابی دست بچیز
بازی آموخت با رازش
بنده اش شود انبازش
گرچه خورد گه شکست
راه رجوع رب نبست
باز راه یابد تا بهشت
با تقدیر خود نوشت
این کجایش اکراهست
قایل بدان گمراهست
شايد ميرد طبيعت ، آدم ماند جاودان ،
برنگردد وليكن خنده كنان شادمان .
جدائي را بين « من » و « مال من » ،
« مرگ » خوانده اند يكدسته از جاهلان .
بسي كسان دل بدنيا داده اند ،
با شيدائی پا در گل هم مانده اند .
مگر توان گفت مرده ، باري كنيد انديشه ،
به آنان كه سرمدی سخن ز خود داشته اند ؟
بی اعتنا كه باشد به زندگي در بقا ،
معايب فانی را باقی كند بر ملا .
نتوانی بدانی كه عيب آن در كجاست ،
مگر پی تدبر گيری كني اقتفا .
آنكه خواهد دنيا را رها كند عقبی را ،
برابر همديگر اين دو را نيست مدارا .
زبان نگردد گويم كه ايمان كامل هست ،
در بی عمل بهر حشر ، دلباخته اين دنيا .

چرا خدا آدمهای ظالم و ستمکار را نابود نمی کند؟
نویسنده: غلامرضا حیدری ابهری
مهلت به ستمگران وَلاَ تَحْسَبَنَّ اللّهَ غَافِلاً عَمَّا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّمَا یُؤَخِّرُهُمْ لِیَوْمٍ تَشْخَصُ فِیهِ الأَبْصَارُ
(خیال نکن که خدا از کارهای ستمگران بی خبر است.) سوره ی ابراهیم، آیه ی۴۲
نور چشمم!
تو و همه ی بچه های هم سن و سال تو حق دارید که این سوال را بپرسید. شما هر روز در تلویزیون می بینید که اسرائیلی ها،فلسطینی ها را می کشند و مزدوران قدرت های بزرگ،هزار جور جنایت می کنند و مردم بی گناه را به قتل می رسانند. با دیدن این صحنه ها،دل شما برای مردم فلسطین و مظلومان دیگر کشورها مخصوصا” برای بچه های مظلوم می سوزد و با خودتان می گویید:((چرا خدا این آدم های بی رحم وستمگر را نابود نمی کند؟مگر خدا، بندگانش را دوست ندارد؟ ))
برای جواب دادن به این سوال،مثالی می زنم. مثال من،به فصل های سال مربوط است. حتما” می دانی که هر سال،از چهار فصل تشکیل شده است. این چهار فصل عبارتند از: بهار، تابستان، پاییز وزمستان. هر یک از این فصل ها،ویژگی ها وشرایطی دارند. اگر موافق باشی، به ویژگی هر یک از این فصل ها نگاهی بیندازیم:فصل بهار، اولین فصل هر سال است. در بهار، درختان سبز می شوند وبوته های گل،پر از غنچه وگل می شوند. در این فصل، باران زیادی می بارد و رودخانه ها پر از آب می شوند. این فصل، از سه ماه تشکیل شده است که عبارتند از: فروردین،اردیبهشت وخرداد.
پس از فصل بهار،تابستان می آید. در تابستان هوا خیلی گرم می شود و آب دریاها و رودخانه ها زیاد بخار می شود. به خاطر گرمای هوا، برف کوه ها آب می شود و در رودخانه ها می ریزد. انسان ها در این فصل، خیلی عرق می کنند. در تابستان، میوه هایی مثل خربزه و هندوانه و گیلاس و آلبالو میرسند و به بازار می آیند. این فصل سه ماه دارد که عبارتند از: تیر، مرداد و شهریور. در تابستان، مدرسه ها تعطیل هستند.
سومین فصل سال، پاییز است. در فصل پاییز،هوا کمی سرد می شود،باران زیاد می بارد و برگ درختان زرد می شود و می ریزد. در این فصل است که خوشه های گندم می رسند و کشاورزان، آن ها را درو می کنند. فصل پاییز از سه ماه تشکیل شده است که عبارتند از: مهر، آبان و آذر. در نخستین روز این فصل است که مدرسه ها باز می شوند وسال تحصیلی شروع می شود.
آخرین فصل سال، زمستان است. این فصل، سردترین فصل سال است.در زمستان برف زیادی می بارد و به خاطر سردی هوا،مردم بخاری ها را روشن می کنند. درختان در زمستان به خواب می روند و بعضی از حیوانات هم مثل درخت ها به خوابی طولانی می روند. در این فصل است که بچه ها با برف، آدم برفی درست می کنند. زمستان هم سه فصل دارد که عبارتند از: دی، بهمن و اسفند.
فرزندم! دیدی که فصل های سال، چقدر با هم فرق دارند. هر فصلی ویژگی هایی دارد و طبیعت در هر فصلی، برنامه ی مخصوصی دارد.
خدای مهربان، برای زندگی ما آدم ها هم دو فصل در نظر گرفته است.که این دو فصل با هم فرق دارند. فصل اول زندگی ما،از تولد شروع می شود و تا زمان مرگ ادامه دارد. فصل دوم زندگی ما هم از مرگ شروع می شود و تا آخر قیامت ادامه می یابد.
در اولین فصل زندگی_یعنی در آن مدتی که در دنیا هستیم_می توانیم هم کار خوب انجام دهیم و هم کار بد. در این مدت که فصل اول زندگی ماست،در انتخاب راه خوب و بد آزادیم. هم می توانیم ستمکار باشیم و هم مهربان،هم می توانیم نماز بخوانیم و هم نخوانیم. می توانیم راست بگوییم و یا دروغگو باشیم. می توانیم به پدر و مادرمان نیکی کنیم و می توانیم آزارشان بدهیم. در این مدت_یعنی از تولد تا مرگ_خدا به ما فرصت داده است تا نشان دهیم که آیا می خواهیم جز آدم های خوب باشیم یا جز آدم های بد.
زندگی دنیا،زمان آزمایش و امتحان ما انسان هاست. اگر در این زمان،کار خوب انجام دهیم،در فصل دوم زندگی-یعنی دوران پس از مردن-به بهشت خواهیم رفت. اگر هم در این مدت،به دیگران ستم کنیم و آدم بدی باشیم، در آن دنیا که فصل دوم زندگی ماست،مجازات می شوییم.
این طور نیست که خدا از کارهای ستمگران بی خبر باشد و کارهای زشت آن ها را نبیند. نه،خدا ستم های آنان را می بیند؛ ولی الان(در زندگی دنیا) زمان امتحان آنان است. در آیه ۴۲ سوره ی ابراهیم می خوانیم:(( خیال نکن که خدا از کارهای ستمگران بی خبر است.))
در زندگی دنیا، خدا به همه ی آدم ها_از جمله ستمکاران_ وقت داده است تا بین راه خوب و بد، یکی را انتخاب کنند. پس نباید توقع داشته باشیم که خدا،ستمگرها را الان و به یکباره نابود کند. اصلا دنیا جای آزمایش آدم هاست. به فرموده ی حضرت محمد(ص):((دنیا مزرعه آخرت است.)) کسانی که در این مزرعه،محصول خوب بکارند، در آخرت هم ثواب خواهند برد. کسانی هم که در این جا کار بد انجام بدهند، در قیامت مجازات می شوند. قرآن می فرماید:((وای بر ستمکاران از عذاب روزی دردناک.)) قیامت، دومین فصل زندگی ما انسان هاست که در ان زمان،نتیجه ی کارهای خوب وبدمان را خواهیم دید.
البته بخشی از عذاب آدم های ستمکار،در این دنیا داده خواهد شد؛ گر چه مجازات اصلی آنان در قیامت است، ولی در همین دنیا هم خدا تنبیهشان خواهد کرد. اگر زندگی نامه ی آدم های ستمگر را خوانده باشی، خواهی دید که آنان، در همین دنیا هم بدبختی های زیادی کشیدهاند. حتما” قصه ی فرعون را می دانی. او حضرت موسی(ع) و افراد با ایمان را خیلی اذیت کرد؛ اما سرانجام، با بدبختی در رود نیل غرق شد. خدا فرعون و سربازانش را در رود نیل غرق کرد تا همه بدانند که ستمگران،عاقبت خوبی ندارند. قرآن در این باره می گوید:((ما فرعونیان را غرق کردیم که همه ی آن ها ظالم و ستمگر بودند.))
چرا راه دور برویم، سرنوشت شاه ایران، بهتر از فرعون نبود. شاه ایران،در زمان حکومتش هزاران نفر از مردم را کشت و ایرانی ها را خیلی اذیت کرد. او سال ها نوکر آمریکایی ها بود؛ ولی بعد از فرار از ایران، دولت آمریکا به او اجازه زندگی در آمریکا را نداد. برای همین، شاه مجبور شد به کشور مصر_ سرزمین فرعون_ برود. شاه در همان جا هم از غصه مرد.
قرآن از همه ی ما می خواهد که درباره ی سرنوشت آدم های ستمگر فکر کنیم تا بدانیم که ظلم و ستم،به نتیجه نخواهد رسید. در آیه ی۳۹ سوره ی یونس می خوانیم: ((ببین سرانجام و عاقبت کار ستمکارها چه شد؟))
فرزندم! صبر خدا خیلی زیاد است. اگر خدا چند روزی به ستمگران مهلت داده،به این معنا نیست که آنان را به حال خود رها کرده است. ستمگران، هم در دنیا و هم در آخرت مجازات خواهند شد.
اگر تاریخ را مرور کنی،می بینی که ستمگران،سرانجامی جز بدبختی و شکست نداشته اند. آن ها هر دو فصل زندگی را از دست داده اند؛ زیرا هم در دنیا به رنج و سختی می افتند و هم در آخرت به عذاب های دردناک گرفتار می شوند. به قول شاعر:
خانه ی ظلم خراب است تو هم می دانی /مثل کف بر سر آب است تو هم می دانی
وقتی رودی در جریان است، روی آن،کفی به وجود می آید که پس از اندکی،از بین می رود. آدم های ظالم، مثل همان کف، سرانجام از بین خواهند رفت. این یک واقعیت تاریخی و یک پیام روشن قرآنی است.
———————————
منبع: خدا شناسی قرآنی کودکان در باره ی خدا / نویسنده: غلامرضا حیدری ابهری
برچسب ها: آدمهای ظالم و ستمکار چرا خدا آدمهای ظالم و ستمکار را نابود نمی کند خداوند و ستمکاران مهلت به ستمگران
اطلاعات کتابشناختی:
اورامِسکو، کاتلین، تاریخِ فکریِ آدمخواری،انتشارات دانشگاه پرینستون، ۲۰۰۹
Avramescu, Cǎtǎlin. An intellectual history of cannibalism. Princeton University Press, 2009
پینوشتها:
[۱] Canibalism
[۲] Anthropophagy
[۳] Catalin Avramescu
[۴] Man-Eater
بر انسان آر سر فرودهوش مصنوعی ( Artifitial Intelligency ) نام فیلمی از فیلمساز امریکایی ، استیون اسپیلبرگ ، است که آثار علمی – تخیّلی او معرّف خاصّ و عام می باشد. این یکی نیز جلوه های ویژه اش بسیار چشمگیر بوده افزون بر آن بار فلسفی قابل تأملی دارد. امتیاز دیگرش دیدگاه متفاوت نامبرده از سایر سازندگان چنین ژانری – منجمله استانلی کوبریک ( استاد کارگردان فیلم مورد بحث ) - است و به عبارت روشنتر در این اثر روابط انسان با ساخته اش از زاویه معکوس بررسی می شود. یعنی اگر در نسخه های رایج – مثلاً اودیسه فضایی 2000 - روبوت ها دشمن و رقیب بشر تلقّی می شدند در مورد مانحن فیه آدمیزاد است که کپی غیر برابر با اصل خود را استهزاء و تحقیر می کند و این یکی در آرزوی برقراری رابطه عاشقانه با مادر مشترک ٌ فیها می باشد . امّا این امر بدون طی مراحلی از تحوّل نفسانی دارنده هوش کذایی ممکن نمی باشد.
گویا در شاهنامه حکیم فردوسی هوش به معنای جان یا روان بکار رفته است. وانگهی چنین می نماید که در کلام الله مجید روح یک نفخه ربّانی در نفس انسان است و همین او را از مخلوقات دیگر برتر قرار دهد. حکمت این تفضّل یزدان منّان شاید قبول مسؤولیت اعمال خوب و بد خویشتن بوده که آسمانها و زمین با کوه هایش از آن اباء نموده اند. الغرض جمادات از احساسات برخوردار نیستند. نباتات دارای حواس گوناگونند. جانوران حائز نوعی از عواطف و هوش خاص جهت حلّ مسائل مبتلابه فرض می شوند. به نظر نگارنده جان یا نفس ( روان ) بنی آدم وجه مشترکش با سایر جانوران بوده که در صورت استفاده از آن در راستای خیرو مصلحت روح یادشده موجب رجوعش به سوی خالق رحمان و رحیم است که اینهمه نعمات متنوّع در اختیار این آفریده خویش گذاشته تا جبران مافات کند. به احتمال قریب به یقین ، مبارزه با رقبا و حتّی دشمنان وهمچنین سبقت از اقران باعث شکوفایی و بروز قابلیت های فطری انسان است.
دارنده هوش مصنوعی اسپیلبرگ خواستار یک محبوب است تا دوستش بدارد ولیکن خویشتن را در کشیدن بار عشق ناتوان می بیند. زیرا در نهاد او جز احساس خوشی و ناخوشی تعبیّه نشده است. پس باید یک میلیارد سالی در ژرفای اقیانوس فرو ماند تا دستگاه های تکامل یافته تری مطلوب معدومش را بشرط اکتفا به یک روز دیار با او بر اساس چند تارموی باقیمانده در نزد عروسکی پیشرفته باز آفرینی کنند. نتیجه هم درک عشق و محبّت خالصانه عملی و نهایتاً نیل به حضور قلب یا آرامش خاطر اعلام می گردد.
فیلمساز مذکور در یکی دیگر از آثارش بنام تماس نزدیک از نوع سوم این فرضیه را مطرح می سازد که موجودات ناشناس ماورایی برخلاف شایعات گسترده دشمن نیستند بلکه درپی ابلاغ پیامی متفاوت می باشند ولی نیرو های سیطره جوی دنیوی در صدد کتمان یا ضدّ تبلیغ آنهایند. اتّفاقاً دولت حاکمه مورد اشاره در فیلم یادشده مانع برقراری چنین ارتباطی معرّفی می شود که یکی از قهرمانان آن پس از درهم شکستن رأس تل خاکی مخروط پی به رمز محلّ تماس مورد نظر می برد. یعنی برای کشف آیات حقیقت باید مهندسی جامعه را بازسازی کرد ؟ اتباع جوامع مدرن ایمان خود را نسبت به ساختار اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی و سیاسی موجود از دست داده اند و چاره ای جز در هم شکستن بت های خودساخته نمی بینند. وانگهی به چیزی برتر از این اصنام سلطه جو باور مطلق ندارند.
آیا در حقیقت هم چنین است ؟ مگر می توان وجود حقّی متعال عادل رحمان رحیم ... را پاک منکر شد ؟ خدایان دروغین اگر بر ستیغ المپ همچون ابنای بشر با همدیگر رقابت می ورزند و مدام نگران شورش موچودات زمینی بر ضدّ خود هستند ، خدای مستوی بر عرش اعلی را چه باک از تعالی خلیفه اش در زمین که به مشیّت او می تواند ( و باید ) همه گردنه های تکامل را زیر پا بگذارد تا با نفس مطمئنّه به سوی پروردگارش باز گردد ! این مخلوق برتر خدا چنانچه نفس ( جان ) خود را در راستای روان ساختن امر الهی بر خویش هموار سازد می تواند مثل او شدنش را تحقّق بخشد. خالق حقّ ، برخلاف سازندگان هوش مصنوعی مارّالذّکر ، از مقتضیّات ذاتی ساخته خویش پروایی ندارد ؛ بلکه کافیست بدانیم هنوز اوّل عشق است و باید بنده آن آموزگاری باشیم که سرتاسر گفتارش درس کمال است. بقول علی ، کرّم الله وجهه الشّریف ، من علّمنی حرفاً فقد صیّرنی عبداً. والسّلام!
من با این نظرات کاملا مخالفم تا کی شاهد کشته شدن هزاران بیگناه توسط داعش و….باشیم وخودمان را گول بزنیم وتوجیه کنیم وانها هم تند تند سرببرند وادم بکشند تمامی توجیهاتی که ما برای خودمان می اوریم اب درهاون کوبیدن است واز سرناچاری ودرماندگیست .
زمین شدست دنیامان
از آن ساخته عقبامان
در این کنیم ما هر کار
در آن بینیم ما هم بار
در درگیری با ستم
من کار خود می کنم
این را کند گر خدا
پس نماند کار مرا
جهاد مرا ثواب است
ستم را بس عذاب است
تا بیابم من ثواب
ظالم بیند هم عذاب