آنچه شنید سلیمان
بود گفته مورچگان :
هان مشوید لهیده
از هول این پدیده
پاس بدارید رسم خود
زانکه ستود  فهم خود
گرچه خندید زین گفته
سپس فهمید چون نکته
گفت مده رب ملکم را
به هیچ فردی بعد از ما
پیمبر شد چونکه شاه
شأنش بگشته تباه
بهر جواب از اعمال
بر در ماند هم بس سال
دولت کآرد استغناء
بیشک زاید استعلاء
این دردشست بیدوا
جز بود باخلق همنوا
اینست عرف هر زمان
نهیی مباد پس ز آن