عقل مورچه

 

عقل مورچه چه شگفت
که یارانش را این بگفت
مباداتان له کنند و لورده
سپاه شاه بدینگونه نبرده
بچشمشان ریزگانید ناقابل
رد بشوند ز رویتان ناغافل
سلیمان هم بیدلگیری بخندید
بحکم حق حکمت مور پسندید

سلیمان و مورجه

 

آنچه شنید سلیمان
بود گفته مورچگان :
هان مشوید لهیده
از هول این پدیده
پاس بدارید رسم خود
زانکه ستود  فهم خود
گرچه خندید زین گفته
سپس فهمید چون نکته
گفت مده رب ملکم را
به هیچ فردی بعد از ما
پیمبر شد چونکه شاه
شأنش بگشته تباه
بهر جواب از اعمال
بر در ماند هم بس سال
دولت کآرد استغناء
بیشک زاید استعلاء
این دردشست بیدوا
جز بود باخلق همنوا
اینست عرف هر زمان
نهیی مباد پس ز آن

تخت سلیمان و بخت بخیلان

مخواه تخت سلیمان

نخواه بخت بخیلان

ز حق خواسته آن نبی

مده ملکم ، هان ، کسی

قارون زکات چون نداد

با گنج به آتش فتاد

پس کن پرهیز از سلطه

بهر گریز از فتنه

دون زکات از مالت

برند آخر به غارت

یا ایها الاولوالامر

رب کردتان چنین امر

گردن کشید باز اگر

باشدتان جای سقر

وداع با مردی که بخشید امّا فراموش نکرد


وداع با مردی که بخشید اما فراموش نکرد
مریم قربانی فر
«من با سلطه سفیدپوستان جنگیده ام،با سلطه سیاه پوستان جنگیده‌ام.من آرمان برخورداری از جامعه ای دموکراتیک و آزاد در سردارم. جامعه ای که مردمانش در آن با هماهنگی و همبستگی و امکانات برابر زندگی کنند. این آرمانی ست که امیدوارم برای رسیدن به آن زنده بمانم، اما اگر لازم باشد، آرمانی ست که آماده ام برایش بمیرم.»این سخنانی بود که نلسون ماندلا در سال ۱۹۶۴در دادگاه رژیم آپارتاید بیان کرد؛ دادگاهی که وی را به خیانت محکوم کرد و به زندان انداخت و 27 سال را در زندان گذراند. او پس از آزادی یک دوره ریاست جمهوری آفریقای جنوبی را برعهده گرفت و سپس به صورت خودخواسته از صحنه پست‌های ظاهری کناره گرفت. ماندلا صاحب خصوصیات منحصر به فردی است، مولفه هایی که از او یک رهبر متفاوت نه تنها برای آفریقای جنوبي بلکه سرمشقی برای جامعه بشری و رهبران جهانی بوده است. ماندلا به جهانیان نشان داد که شهامت در نترس بودن خلاصه نمی شود بلکه شهامت، واداشتن دیگران به رهیدن از ترس است. او باحفظ اصول و اهداف، تاکتیک‌های مختلفی برای گفت‌وگو با طیف وسیع رهروان و حتی معاندانش به‌کار می‌گرفت و عملگرایی ایده آلیستی را به نمایش گذاشت. زندان به او بلندنگری را آموخت. ماندلا به مردم کشورش نمی گفت چه کنند، او بیشتر گوش می‌كرد. از هوشمندی‌ او در رهبري این بود که اجازه می‌داد خودش نیز رهبری شود.
ماندلا زبان و تاریخ و حتی بازی‌های ورزشی سفید پوست‌های آفریقای جنوبی را به خوبی فرا گرفت تا به روز مقابله یا مذاکره از آن بهره برد و قوت و ضعف و روش‌های آنها را بشناسد. از این راه توانست مشترکات بنیانی سیاهان و سفیدان را نیز کشف و استخراج کند.
ماندلا با همه حشر و نشر داشت و بسیاری شیفته اخلاق او می‌شدند. این شیفتگی بیش از دوستان و همراهانش، رقیبان را مسحور می‌کرد. باور او چنین بود که زیر چتر آوردن رقیبان راهی برای کنترل آنان است چون خارج از این چتر خطر آنها بیشتر است و باور داشت که مردم بر اساس علایق خود عمل می‌کنند و این را یک واقعیت طبع آدمی می‌دانست نه یک عیب، پس به آنها اعتماد می‌کرد. او بعد از 27 سال اسارت زندان با هزاران تلخی اش وقتی رهايی یافت تلخ نمی نمود و همواره می‌گفت: گذشته را فراموش کنید. نگاه او سیاه و سفید نبود. اعتقاد داشت که زندگی هرگز یا این یا آن نیست.  
یک بار بر اساس پژوهشی، سن رای دهندگان را به 14 سال کاهش داد و آن را در تلویزیون اعلام کرد. اما وقتی پشتیبانی افکار عمومی را ندید بدون ترشرويی آن تصمیم را ملغی اعلام کرد و این نشانه ای از باور پذیری او به عقل و خردجمعی بود. شاید از ماندگارترین میراث ماندلا به عنوان رئیس جمهور آفریقای جنوبی ترک قدرت پس از یک دوره ریاست جمهوری باشد. وقتی در سال 1994 در اوج محبوبیت انتخاب شد می‌توانست رئیس جمهور مادام العمر شود اما او برخلاف دیگرانی چون موگابه کنار رفت و شاید همین تصمیم او بود که سرنوشتی متفاوت از سرنوشت مردم زیمبابوه برای آفریقای جنوبی را رقم زد. موگابه نیز همچون ماندلا پرچمدار مبارزه در آفریقا بود اما نتوانست چون او در لحظه مناسب و زمان مقتضی تصمیم صحیح را بگیرد و عطشش به قدرت سرنوشتی متفاوت از ملت آفریقای جنوبی برای زیمبابوه را رقم زد.
ماندلا و سرگذشتش،وقتی قدرت را به دست گرفت،برخلاف آن چیزی بودکه در آفریقا جریان داشت.وی در اوج محبوبیت،قدرت را رها کرد.زندگی نلسون ماندلا درس و عبرتی توامان برای تمامی رهبران جهان بود که روزی مبارز راه آزادی بودند،اما وقتی بر تخت قدرت سوار شدند،آن شد که نباید می‌شد.نام ماندلا یک پرسش همیشگی است،این که سیاست بازان از خود بپرسند،او مقهور اسب قدرت نشد،ما کجا ایستاده ایم؟

منبع : قانون

ادامه نوشته