حقوق اقلیت ها در انتخابات رعایت شود

آیت‌الله صانعی:

حقوق اقلیت‌های مذهبی در انتخابات رعایت شود


یک مرجع تقلیدتشیع اظهار داشت: در فقه باید همیشه و همه جا، زمان و مکان را در نظر بگیریم، در همه جا مخصوصاً در سخنان سیدنا الاستاذ الامام (سلام الله علیه) دقت کنید زمان و مکان را در نظر بگیرید، علت را نگاه کنید، حصر را نگاه کنید، که آیا این حصر حقیقی است یا اضافی، بترسیم از اینکه کاری کنیم که مردم از اسلام زده شوند؛ اگر یک نفر را هدایت کنیم به قدر همه آسمان و زمین ارزش دارد، اگر یک نفر هم با نظر ما از دین برگشت، با حرف ما از دین برگشت عقوبتش به همان اندازه زیاد است، اولاً اگر نظر است باید نظر دیگران را هم می گرفت، ثانیاً لازم نیست که آدم هر نظری دارد بگوید، وقتی می بیند که این نظر را اگر بگوید مردم از دین بر می گردند.
آیت الله صانعی افزود:  اخیراً یک بحثی مطرح شده در مورد اقلیت های مذهبی که این اقلیت های مذهبی نمی توانند در شوراهای شهر و روستا انتخاب شوند. اینجا یک مسئله این است که به فرمایشات سیدنا الاستاذ استناد شده که یکی از اعضای مؤسسه نشر آثار امام جواب داده است که به نظر بنده کاملترین جواب را داده است. اینجا هم برای اهمیت مطلب است هرکسی به رسانه های مجازی نگاه کند هر کسی آشنا باشد به اخبار دنیا که ما بگوییم که در شورای روستاها شش نفر می خواهند با هم بنشینند که یکی زرتشتی، یهودی یا مسیحی است، این حق آمدن ندارد! مالیات که باید بدهد، جنگ که باید برود، حقوق مردم را که باید ادا کند، این بر می گردد می گوید این چه دموکراسی است؟! این چه جمهوریتی است که توده مردم را از یکدیگر جدا می‌کند؟!
ایشان خاطر نشان کردند: به استناد فرمایشات امام می گویند این حق را ندارد در یک روستا عضو شورا بشود، قائم مقام مؤسسه نشر آثار نُه جواب به این مستند داده است، برای اینکه مطلب بسیار زشت و زننده بوده، یعنی بد استفاده می شود، بد علیه ما تبلیغ می شود، اینقدر علیه ما تبلیغات است، دیگر خودمان یک حرف هایی نزنیم که نادرست باشد و این نمایندگان محترم اند که باید بایستند در مقابل حرف هایی که دنیا قبول ندارد، اسلام هم قبول ندارد، امام امت هم قبول نداشت.

 

حم شادکام:

غیر اسلام دینی نیست

درو بدان غیری نیست

امت را کرد هرکه طرد

لعنش بایست ملت کرد

مسلم خوانده چون کافر

براسلام است بی باور

سربزنگاه

سربزنگاه

یک لا بود نمی رسید دولاش کردیم برسد. برگزاری توأمان ریاست جمهوری و شورای شهر چنان شرایطی بوجود آورده فرصت سرخواراندن نمی ماند نا سر فرصت دست به گزینش درست و حسابی بزنی. در تنگنا موجود عدم شرکت در   این گیر ودار همان و اتّهام بی حمیّتی همان. گربه شرزه مرتضی علی در محاصره گرگان درنده افتاده که باید با پیکان های رأی حلقه تنگشان درید. البتّه کاری نداریم که کیها به اینها میدان داده است. طرفه اینکه بعضی به اوضاع فعلی اهمیّت نمی دهند و به لجاجت بیشتر متوسّل اند. انگار برای این از ما بهتران بهتر آن است که بیشتر بر طبل جنگ بکوبند ؛ جرا که از لحاظ حضرات کذایی صرف حق پنداری خود جهت غلبه بر خصم غدّار کافی بوده یا از هرطرف کشته شود به نفع اسلام است. تا اینجای کار امور اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی ، سیاسی و نظامی زار شده ولیکن کسانی که خویشتن را کارشماسان ارشد همه فنون می دانند سودای ادامه شاهکار هایشان برسر دارند ولو بلغ ما بلغ ! کسی چه می داند ، بلکه در بحبوحه بیداد زمانه ظهور امام زمان تعجیل شود. کور از خدا چه می خواهد ، دو چشم بینا ! چنین شرب الیهودی به اهل حلّ و عقد این تکلیف را امر می کند که آش کشک خاله ته ، بخوری پاته نخوری پاته. در این هنگامه مجبوریم بنا به فرموده آرای خود را به کاندیدا های تأیید صلاحیت شده نهاد های نامبرده  نثار کنیم. خدا کند باز دعوا بر سر لحاف ملّا نصرالدین نبوده باشد. انشاء الله منتخبین متنبّه باشند که بعد از انتخاب نیز به پشتیبانی جماعت برای توفیق در کار نیازمندند.

دامن نامزدهای ریاست جمهوری چنان بلند بوده که دست ما ولایتی ها به آن نمی رسد. صیتشان را از صدا و سیما و دیگر رسانه های دولتی و غیره شنیدیم که  همان ها را لاجرم مغتنم می شناسیم. کاندیدا های شورای شهر چندان شوری برپا نکرده اند. در فرصت دیدار با دو سه تن از آنان مواردی را متذکر شدیم که مخاطب اصلی آنها سایر حضار از اهل محل بوده است. منجمله خاطر نشان شدیم که یک وجه تسمیه قزاقها سرتابی از حاکمیّت آمرانه است. این ملّت وقتی شکل گرفت که خان ازبک از عدالت سرپیچید و چاره ای جز خود مختاری جستن باقی نماند. شاید در این راه کم وبیش تندروی هم پیش آمد که منجر به برافتادن نظام خانسالاری و تحمیل تحت الحمایگی تزار گردید. نفرت از این دیکتاتوری قزاق ها را به دام کمونیسم انداخت که از شدّت آن و مصایبش صد رحمت به جانیان قبلی باید می گفت. بهر حال آن ممه را لولو برده بود. لذا چاره ای جز پناه آوردن به آخرین رژیم سلطنتی ایران نمانده بود که اتّفاقاً از سرکردگان تیپ قزاق بشمار می رفت. وی خود را از بانیان مدرنیزاسیون ایرانی می خواند و بهمین بهانه برخی از واله گان تجدّد گرد او حلقه زده بودند که هیچیک آخر وعاقبت خوشی نیافتند. الغرض قزاقهای راستین که ما اخلافشان باشیم قربانیان خانخانی ، تزاریسم ، کمونیسم و مدرنیسم بوده اند و دست به مهاجرتشان هم بد نیست. کما اینکه چندی پیش عدّه ای از ایشان به قزاقستان کوچیدند ولی با سرخوردگی از حکومت آن سامان باز به همین جا برگشته اند. باری حافظه این قوم انباشته از انواع تجربیات تلخ و شیرین است. اگر اولیای امور به ایشان چندان مساعدت نکرده اند با الطاف الهی از هیچ به خیلی یرکات دست یافته اند. منجمله تشکیل محلّات خاص که هر کدام دارای مساجد زیبا است. تعداد فارغ التحصیلانشان بنسبه خوب است. زن و مرد نان از عمل خویش خورند و منّت از حاتم طایی نکشند. در عین حال از ادای هیچ وظیفه شهروندی مضایقه ندارند. کمترین امکانات را مورد حسن استفاده قرار می دهند و لیکن بسیاری از قابلیت های آنان ناشکفته مانده است. وگرنه شکوفایی بیشتر فرهنگ ایشان می تواند گلستان فرهنگ و تمدّن این استان و بقیه کشور را چشم نوازتر سازد. لبّ مطلب این است که سربزنگاه انتخابات دوقلوی جاری فرصتی مناسب برای خودشناسی و معرفت متقابل اقوام و ملیّت های ایرانی است که لایق ترقّیات باز هم افزونترند.