پس پرستید خدا را

پس پرستید خدا را 
تا امن د هد شما را
از هر جوع و خطری 
که می نامید بلایا
اطاعت را نشاید
هر کو نبود توانا
باید کند حفاظت
آب و خاک و هوا را
ورنه توان قالش کند
با افشای خطایا

ز یاد بردید خدا را

ز یاد بردید خدا را
ز یاد برده شما را
نسیان ما غفلتست
از آن حق قدرتست
این مرا هست گمراهی
از وحشت تنهایی
پس  ز بنده بت سازم
یا به نفسم بس نازم
اکنون خواهم مخلد
انعم جویم مؤبد
کنم مصرف پر اسراف
نهم نعمت در اتلاف
فعل فرعون و قارون
ما را نماید قانون
طاق نسیان حقشان
به پشت گوش حرفشان
جنت باختند باب و مام
آن را خواسته با دوام
از یاد بریم گر حال را
فردا شویم خوشحال ما
هر چه داری پیش فرست
تا  بسازی زان بهشت

 

یاری کنید خدا را

یاری کنید خدا را

یاری شوید شما ها

انقلابست ارتجاع

از آن زاید خطا ها

افساد بود بار جهل

اصلاح سازد بنا را

نی دنیایی بی سنجه

با آن بایست مدارا

مهندس این خلقت

یکی داناست توانا

ما را کرده جانشین 

گل را کنیم گل آرا

ز تقدیس و ز تسبیح

برتر دیدست دعا را

نه نار خواهد پر غرور

بل کار خواهد سراپا