به عام مكن تو باور هر چند كنند تمجيدت ،

با حيله هاي پنهان لابد كنند تعذيبت .

بخود نما اعتماد كه كوشش و عقل تو ،

دست بدست هم داده بنمايند ترخيصت .

 

خود را مكن گرفتار به باور بيهوده ،

مباش پی افتخار دل به هوا سپرده .

ترا مگر برازد ، بدنبال يك سراب ،

بهمراه ديگران ، خود را كني فريفته ؟

 

در پيش غم ، از پا ميفت ، برپا خيز ،

از حظ مشو ذوق زده از بي ثبات بپرهيز .

در قلب خود غوطه زن ، به عمق آن بنگر ،

هر چه يابي از آنجا گوهر باشد دور مريز .